بر اساس فرهنگ لغت آکسفورد (۲۰۱۹)، کلمه تعادل یعنی: «توزیع یکنواخت وزن که به کسی یا چیزی امکان میدهد پابرجا و ثابت بماند؛ ثبات ذهنی یا عاطفی. راهی برای نوعی آرامش و تعادل شخصی.» بااینکه فرد معمولاً به تعادل به این صورت فکر میکند که روی یکپا بایستد بدون اینکه زمین بخورد، اما تعادل در تمام شئونات زندگی نیز صدق میکند.
در مورد کودکان، تعادل یعنی داشتن فعالیت، تکالیف مدرسه، تفریح و سایر نیازها در جای خودش بهگونهای که فرد کنترل خود را از دست ندهد؛ یعنی کودک مشغول انجام وظایف و براورده ساختن نیازهایش باشد، بدون اینکه بیشازحد متعهد شود و کنترل خود را از دست بدهد. کودکانی که تعادل دارند می توانند در فعالیتهای فوقبرنامه شرکت کنند، از بودن در مدرسه لذت ببرند و لحظات بودن در کنار خانواده را بدون احساس استرس یا سردرگمی سپری کنند.
در کتاب کلاسیک «کودک دستپاچه» ، نوشته دیوید الکیند (۱۹۸۱) نویسنده اشاره می کند که کودکان بیشازحد نیاز، استرس را تجربه می کنند و مجبور می شوند نقش بزرگسالان مینیاتوری را ایفا کنند. با ایجاد فشار و استرس به زندگی کودکان آنها اغلب ایجاد تعادل در زندگی و روابط خود را نمی آموزند. این کتاب کاملاً بر نیاز به تعادل در کودکان تأکید دارد.
( برگرفته از کتاب مهارتهای نرم برای کودکان، ترجمه دکتر مصطفی دریادار و مریم اسفندیاری)